از قدیم
مرسوم بوده که آقا پسرها به خواستگاری دختر خانمها بروند و این رسم نسل به نسل
ادامه داشته و به ما رسیده است، پسرها عادت کردهاند که گل و شیرینی بخرند و با
خانواده و اقوام نزدیک به منزل دختر مورد نظر خود بروند و در این راه ممکن است به
هدف خود برسند و با شخص مورد علاقه خود ازدواج کنند یا حتی ممکن است درخواستشان
مورد قبول نباشد و دختر خانمها هم طبق این رسم در خانه مینشینند و منتظر میمانند
تا انتخاب شوند و کسی از آنها خواستگاری کنند و از بین خواستگارانی که دارند فرد
مورد نظر و ایده آل خود رابرای ازدواج انتخاب کنند که معمولا این ازدواجها با
انواع شروط و مهریه همراه خواهد بود، حالا اگر این روند برعکس شود چه اتفاقی خواهد
افتاد ؟ اگر دختر خانمها به خواستگاری پسرها بروند آیا این شروط همچنان باقی خواهد
ماند ؟ برای دختری که از پسری جواب نه بشنود چه اتفاقی خواهد افتاد ؟ بد نیست
بدانیم چند تن از کارشناسان در مورد خواستگاری دختر خانمها موافقت خود را اعلام
کردهاند و برای جا افتادن و فرهنگ شدن این رسم تلاش میکنند. یکی از این افراد
دکتر ابهری (متخصص در روانشناسی و رفتارشناسی) است. ایشان یکی از سر سختترین
موافقان این طرح است. او چندوقت پیش در گفت و گو با یکی از خبرگزاریها گفته بود:
«در حال حاضر فاصله سن بلوغ تا ازدواج ۱۵ الی ۱۷ سال شده است و با توجه به تغییرات
جامعه و حرکت به سوی مدرنیته برای کم کردن این فاصله سنی، دختران نیز در صورت لزوم
باید بتوانند از پسران خواستگاری کنند و این مسئله باید در جامعه فرهنگسازی
شود.»به بهانه همین موضوع با دکتر ابهری گفت وگوی مفصلی داشتیم که به جزئیات این
طرح و نتایج کاربردی برای خواستگاری دختران از پسران برسیم. خواستگاری دختران از پسران
چرا باید ازدواج کنیم؟
ازدواج پیوند دو انسان با یکدیگر است و با ازدواج است که از نظر روحی و عاطفی یک
فرد کامل میشود و نیمه دیگر خودش را پیدا میکند. وقتی کسی ازدواج نمیکند در روند
تکاملی زندگی اجتماعی قرار نمیگیردو همواره خلأیی در زندگی خود احساس میکند و
همین خلأ شخص را به انواع آسیبهای اجتماعی و رفتاری سوق میدهد. ازدواج در طول
تاریخ مراحل و بحرانهای زیادی را پشت سر گذاشته است؛ در قدیم ممکن بود یک مرد در
آن واحد با چند زن ازدواج کند یا مثلا در هندوستان ازدواج یک زن با چند مرد- که
هنوز هم این رسم در آنجا وجود دارد- مرسوم بود اما با گذشت زمان انسان به این نتیجه
رسید که بهترین و منطقیترین نوع ازدواج، همان ازدواج یک مرد با یک زن است که تمام
ادیان آسمانی آن را تایید میکند.
رسوم دست و پا گیر
برای تحقق یک ازدواج مقدماتی لازم است و متاسفانه در دو دهه اخیر در کشور ما این
مقدمات متن اصلی ازدواج را تحت تاثیر قرار دادهاند. به عنوان مثال مراسم خواستگاری
تبدیل شده به مجلس زورآزمایی و قدرت و ثروت نمایی و اصل قضیه که همان دیدن دختر و
پسر و به تفاهم رسیدن است، در این بین گم شده است. بعد از مراسم خواستگاری
صحبتهایی پیش میآید که همین مسائل باعث کم شدن آمار ازدواج و بالا رفتن سن ازدواج
شده است، مسائلی مانند شیربها، جهیزیههای آنچنانی و مهریههای غیر منطقی. اگر ما
در شهر زندگی میکنیم باید بدانیم این رسوم فقط در اقوام دورافتاده از زندگی مدرن
هنوز پابرجاست و اگر میخواهیم با این رسوم زندگی کنیم باید شهر را رها کنیم و در
روستاها ساکن شویم زیرا این رسوم در هیچ کجای دنیا در زندگیهای شهری اتفاق
نمیافتد. من فکر میکنم خواستگاری دختران از پسران، بتواند تا حدود زیادی این رسم
و رسوم مشکلساز را از بین ببرد و در آسان سازی ازدواج موثر باشد.
چرا میگویم دختران به خواستگاری پسران بروند؟
شاید از این حرف هم شگفت زده شوید اما خواستگاری دختر از پسر اتفاق جدیدی در ایران
نیست و به نوعی از گذشتهها مرسوم بوده! در قدیم پدر و مادرها با هم مینشستند و
برای پسر و دخترهای خود مورد ازدواج انتخاب میکردند. آشنایان دختر و پسرهایی را
که میشناختند به هم معرفی میکردند و معمولا ازدواجهای با دوام تری نسبت به حالا
داشتند که دوام ازدواجها خیلی کمتر از قبل است، به همین دلیل من طرح خواستگاری
دختران از پسران را مطرح کردم زیرا این موضوع قبلا هم در فرهنگ ما ایرانیها بوده
است و من حرف تازهای نزدهام. اغلب علمای بزرگ خودشان دخترشان را به عقد بهترین
شاگردشان در آوردهاند و پیشنهاد دهنده خودشان بودهاند. مثل میرداماد، شیخ بهایی.
همینطور تجار بزرگ که وقتی میدیدند شاگردشان دست پاک و چشم پاک است به پیشنهاد
خودشان شاگرد را به دامادی میگرفتند.چه
کنیم که از پسر موردنظر پاسخ منفی نشنویم؟
اگر دخترها از این مسئله ناراحتند که ممکن است از طرف آن پسر جواب منفی بشنوند،
باید کمی صبور باشند تا این فرهنگ جا بیفتد. همانطور که این مسئله الان برای پسرها
جا افتاده است و شنیدن جواب منفی شاید خیلی هم برایشان سخت نباشد، این فرهنگ هم
میتواند برای دختر خانمها جا بیفتد. باید از خودمان شروع کنیم نباید منتظر باشیم
تا دیگری این کار را انجام دهد و اگر خوب بود ما انجام دهیم، باید هر کدام برای
ساخته شدن این فرهنگ تلاش کنیم. این مسئله کاملا جدی است؛ منظور ما این نیست که
برای دوستیهای کوتاه مدت و مسائل غیر جدی دختر پیشنهاد دهنده باشد، منظور ما بر سر
اصل زندگی است. شاید در دید اول این ماجرا خیلی قشنگ نباشد و این توهم به وجود
بیاید که حتما این دختر روی دست پدر و مادرش مانده است اما اگر این فرهنگ به طور
درست و دقیق جا بیفتد، به مرور پسرها هم متوجه میشوند آن دختر خانم واقعا قصد
زندگی دارد و طبق معیارها و ایدهآلهایش آن شخص را انتخاب کرده است.
چگونه مرد مناسب را تشخیص بدهیم؟
دختر خانمها نباید این مسئله و بحث را به شوخی بگیرند و اگر از ظاهر هر پسری
خوششان آمد به او پیشنهاد ازدواج بدهند، زیرا آمار نشان داده است 79 درصد
ازدواجهایی که بر اساس معیارهای ظاهری بوده در کمتر از 3 سال به طلاق انجامیده
است . اما اگر بر اساس معیارهای درست و منطقی انتخاب صورت گیرد بهتر است مدتی او
را زیر نظر گرفت تا بیشتر با او آشنا شد. خانمها استاد تشخیص مرد خوب و بد هستند.
اینطور هم نیست که هر کسی را در خیابان دیدند بدون شناخت از او خواستگاری کنند،
باید یک شناخت اولیه وجود داشته باشد مثل شخصی که در محل کار میشناسیم یا در
مهمانیهای خانوادگی یا در دانشگاه. به هر حال باید 2 نفر یک جایی همدیگر را
ببینند. پس در ابتدا دیدن، بعد ارزیابی و مشورت با بزرگترها و بعد اقدام کردن.
اگر پسری مناسب است، از او خواستگاری کنید
این روزها سبک زندگی به کلی تغییر کرده است اما میتوان به راحتی این رسم را جا
انداخت. وقتی خانواده دختری پسری را میبیند که متدین و سلامت است و معتاد نیست و
خودشان دختری دارند که وقت ازدواجش است چرا نباید پیشنهاد دهنده باشند؟ چه اشکالی
دارد اگر پسر خوبی را میشناسیم و میدانیم که استانداردهای یک همسر خوب را
میتواند برای خود ما یا فرزندمان داشته باشد، خودمان به او پیشنهاد ازدواج بدهیم.
بحث خواستگاری دخترها از....
وقتی دختر مورد علاقه تان را در محیط
کار، دانشگاه یا یک فضای عمومی می بینید ممکن است تصمیم بگیرید نظر او را درباره
خودتان بدانید و در صورت موافقت موضوع را با خانواده ها در میان بگذارید. در چنین
شرایطی مطرح کردن درخواست ازدواج کار سخت و مهمی است. کاری که باید به بهترین شکل
انجام شود تا نتیجه مطلوب داشته باشد.
چند نکته را به شما پیشنهاد می دهیم که امیدواریم در این زمینه به کارتان
بیاید.
قبل از پیشنهاد
۱. قبل از هر چیز از خودتان بپرسید واقعا آماده ازدواج هستید؟ می
دانید از ازدواج چه می خواهید؟ آیا این فرد کسی است که دوست داشته باشید برای همه
عمر او را مقابل خود ببینید؟ پیش از آنکه پیشنهاد ازدواج دهید درباره اهداف خود فکر
کنید و با او صحبت کنید.
ببینید آیا اهداف مشترکی دارید یا صرفا چون از او خوشتان می آید و دلتا می خواهد
مدت بیشتری او را ببینید، دارید به او پیشنهاد ازدواج می دهید. در واقع آیا ازدواج
برای شما به معنی مجوزی برای بیشتر دیدن کسی است که دوستش دارید یا می خواهید ادامه
زندگیتان، اهدافتان و سنگ بنای بقیه زندگیتان را با او بچینید؟
۲. هیاهو نکنید. اگر قصد پیشنهاد ازدواج دادن به کسی را دارید،
همین قدر که خانواده شما در جریان باشند کفایت می کند. همکاران و دوستان و فامیل را
تا مشخص شدن نتیجه نهایی مطلع نکنید. اگر برای مطرح کردن درخواستتان نیاز به واسطه
ای از دوستان خود، دوستان طرف مقابل یا همکاران مشترکتان دارید، می توانید او را در
جریان بگذارید. به شرطی که از رازداری او مطمئن باشید.
۳. ازدواج چیزی نیست که بخواهید بخاطر انگیزه های آنی وارد آن
شوید. نباید فکر کنید چون او خیلی زیباست، چون خواستگاران زیادی دارد یا چون ممکن
است به زودی فکر رفتن از ایران به سر او بزند، باید سریع وارد عمل شوید و او را
شکار کنید. باید ارزش های شما با ارزش های همسرتان یکسان باشد. اگر در مورد فردی که
می خواهید با او ازدواج کنید تردید دارید، بهتر است بیشتر برای شناخت او وقت
بگذارید.
چطور پیشنهاد را بگوییم؟
۱. حتما در این مدت اطلاعات حداقلی درباره روحیات او به دست آورده
اید. جدی است یا شوخ طبع؟ فانتزی فکر می کند یا خیلی رسمی؟ صحبت کردن درباره ازدواج
را به فضایی که مورد علاقه او است ببرید. مثلا می توانید این کار را تلفنی انجام
دهید اما چندان خوشایند نیست. صحبت درباره یک زندگی مشترک به چیزی بیشتر از
گفتگوهای تلفنی نیازمند است. قرارتان را در یک محیط فرهنگی تنظیم کنید. کافی شاپ یک
فرهنگسرا یا موزه محل مناسبی به نظر می رسد. اگر او را به محلی ببرید که پاتوق جوان
های پرهیاهو است، مثلا کافه ای شلوغ پر از بوی دود سیگار، قطعا نتیجه مناسبی
نخواهید گرفت.
۲. از او نخواهید سوار ماشین شما شود تا در خیابان یا همین طور که
در حال رانندگی هستید موضوع را با او در میان بگذارید. پیشنهاد ازدواج دادن و صحبت
درباره آینده نیازمند فضای مناسب و مکان مناسب است.
۳. در جلسه ای که برای صحبت درباره آینده نزد او می روید، هدیه و
گل نبرید. این کار ممکن است حس بدی به همسر آینده شما بدهد و فکر کند به جای صحبت
درباره ازدواج، قرار است درباره یک رابطه دوستی با او صحبت کنید.
۴. از قبل آماده کنید که چه باید به او بگویید. پراکنده گویی
نکنید و خیلی راحت با یک مقدمه کوتاه سر اصل موضوع بروید. به او بگویید چرا به فکر
ازدواج با او افتاده اید و چه نقاط مثبتی در او دیده اید. خودتان را معرفی کنید و
به او بگویید آمادگی دارید به سوالات او صادقانه پاسخ دهید. مراقب باشید در گفتن از
محسنات خود زیاده روی نکنید وگرنه او را فراری خواهید داد.
انتظار نه شنیدن را داشته باشید. ممکن است او به هر دلیلی شما را نپسندد یا فکر کند
آینده مشترکی با شما نخواهد داشت. بنابراین تحمل و ظرفیت پذیرش آن را در خود ایجاد
کنید و محترمانه به او حق انتخاب بدهید.
بعد از پیشنهاد
۱. به او فرصتی برای فکر کردن بدهید و مجبورش نکنید فورا نظرش را
درباره شما اعلام کند. از او بخواهید درباره پیشنهادتان فکر کند و در صورت موافقت
موضوع را با خانواده اش درمیان بگذارد و از او وقتی بگیرید تا با خانواده به منزل
آن ها مراجعه کنید.
۲. انتظار نه شنیدن را داشته باشید. ممکن است او به هر دلیلی شما
را نپسندد یا فکر کند آینده مشترکی با شما نخواهد داشت. بنابراین تحمل و ظرفیت
پذیرش آن را در خود ایجاد کنید و محترمانه به او حق انتخاب بدهید. بگویید: «پاسخ
شما منطقی و محترم است ولی اگر بیشتر درباره این موضوع فکر کنید و نتیجه را به من
اعلام کنید ممنون خواهم شد. چون واقعا مایلم به طور جدی درباره آینده مشترک فکر
کنیم و امیدوارم بتوانیم به نقاط مشترکی برسیم.»
۳. در پایان به یاد داشته باشید که زود یا دیر پیشنهاد ندهید. اگر
او تازه وارد محل کار یا دانشگاه شما شده است، نمی توانید ظرف یک ماه به او پیشنهاد
ازدواج بدهید. همین طور اگر ۲ ۳ سال از آشناییتان می گذرد، تقریبا زمان دیری را
برای پیشنهاد دادن انتخاب کرده اید. اما اگر شرایط مساعدی دارید و مانعی برای
ازدواج نمی بینید، سعی کنید زمانی میان این دو را برای پیشنهاد انتخاب کنید.
منبع:http://www.jamejamonline.ir/