تردید در انتخاب همسر، دودلی در انتخاب همسر،شک در انتخاب همسر،اگر درباره همسر آینده تان مردد هستید یا حس خنثایی به گزینه ازدواج تان دارید، یا حتی اگر خیلی داغید و فکر می کنید همسرتان را یافته اید و با وجود همه مشکلات، عاشقش هستید، این سوال ها را از خود بپرسید و به آنها جواب دهید. جواب شما به این سوال ها نشان می دهد که عاطفه تان کجای این قصه است.
فکر کنید اگر قرار باشد مادر یا پدر بچه ای باشید، دوست دارید فرزندتان خصوصیات همسرتان را داشته باشد؟ چهره اش شبیه او باشد و مثل او رفتار کند؟ دوست دارید انسانی را به این دنیا بیاورید که با او مشترکا در به دنیا آمدنش سهیم هستید؟ بخشی از وجود ما با تولد فرزندمان تکثیر می شود. اگر دوست ندارید فرزندتان، این میراث به جا مانده از شما شبیه به همسرتان باشد شک نکنید که ازدواج موفقی نخواهید داشت. حتی اگر تصمیم داشته باشید هیچ وقت بچه دار نشوید، باز باید این سوال ها را از خودتان بپرسید و به آن پاسخ دهید. اینجا بچه موضوعیت ندارد، بلکه مهم این است که شما چقدر عمیقا به رفتار و ظاهر همسرتان احترام می گذارید و آن را می پسندید.
اگر فکر می کنید شان و شخصیت شما به گونه ای است که با ورود به این خانواده جدید، هم خودتان و هم خانواده تان احساس بدی پیدا می کنند، قدری تامل کنید
با ازدواج، شما عضو یک خانواده جدید می شوید و حکم دختر یا پسر آنها را پیدا می کنید. آیا ورود به این خانواده جدید برای شما خوشایند است یا نسبت به آن احساس بدی دارید؟ اگر فکر می کنید شان و شخصیت شما به گونه ای است که با ورود به این خانواده جدید، هم خودتان و هم خانواده تان احساس بدی پیدا می کنند، قدری تامل کنید. فکر نکنید حساب همسرتان از خانواده اش جدا است و اگر خانواده اش مطلوبتان نیستند اهمیت ندارد. هر فرد نماینده خانواده خود است و حتی اگر توانسته باشد رفتار و ظاهر خود را از آنها متمایز کند، باز هم در ریشه، همان خواهد بود. از آن مهم تر، جدا کردن یک فرد از خانواده اش غیر ممکن است. سعی نکنید بعد از ازدواج همسرتان را از آن خود کنید و رابطه تان را با خانواده او از بین ببرید. ازدواج ها هر قدر هم خوب و موفق باشند، وقتی مخالفت یا اختلاف با خانواده ها در میان باشد خیلی زود سست شده و از هم می پاشند.
این سوال هم ظاهر همسر شما را شامل می شود و هم باطنش را. آیا از این که با او دیده شوید، او را به همکاران و دوستان و فامیل معرفی کنید یا با او قدم بزنید خوشحال می شوید یا خجالت می کشید؟ در اماکن عمومی رفتارش باعث مباهات شما است یا مایه سرافکندگی تان؟ اگر همین ابتدای کار احساس می کنید از بودن در کنار او خجالت می کشید یا با ظاهر و رفتارش راحت نیستید، قید این ازدواج را بزنید. معمولا چیزهایی که ما از آنها دلزده می شویم هیچ وقت برایمان خوشایند نخواهند شد. در واقع زیبایی ها شاید عادی شوند، اما زشتی ها هیچ وقت عادی نمی شوند.
ابتدای آشنایی خیلی ها فکر می کنند تحت هر شرایطی می توانند کنار هم دوام آورند. زیر سقف آسمان و روی فرش زمین، باز هم عاشقانه زندگی خواهند کرد. این رویاهای عاشقانه خیلی وقت ها غلط از آب در می آید. اگر می خواهید بدانید همسر مناسبتان را یافته اید یا نه، تصور کنید در یک جزیره خالی از سکنه با او حبس شده اید. فکر می کنید زندگی ماجراجویانه و جالبی خواهید داشت یا پر از کسالت و سکوت و تلخی؟ حاضرید همه عمر در یک جزیره با او باشید؟ به اندازه کافی حرف برای زدن دارید؟ می توانید با هم از پس زندگی برآیید؟ اگر جوابتان به این سوال ها مثبت است (و البته تحت تاثیر تب عاشقی قرار ندارید و می توانید منطقی فکر کنید) می توانید از این مرحله هم به سلامتی عبور کنید.
منبع : tebyan.net
|
|
امکانات فوق شامل خریدارای سی دی مقالات سایت و مجموعه آموزشی زوج خوشبخت نیز می شود
احساسات مشابه عشق،در زیر به سه چیزی اشاره میکنیم که اکثر افراد آنها
را با عشق اشتباه میگیرند.
شهوت حسی است که معمولاً با عشق در نگاه اول اشتباه گرفته میشود. حس شدید و
ناگهانی جذب شدن به سمت کسی است که او را خوب نمیشناسید. به این دلیل با عشق
اشتباه گرفته میشود که جاذبه آن بسیار زیاد است.
احساساتی که با شهوت در فرد ایجاد میشود، واقعی به نظر میرسد اما برمبنای خیال
است. برای اینکه عاشق کسی باشید، باید او را خوب بشناسید اما خیلیها بااینکه برای
هم کاملاً غریبه هستند، در دام شهوت گرفتار میشوند. چیزی که در شهوت افراد را اسیر
خود میکند، خیال این است که چه خواهد شد و فرد در آن هیجان گم میشود.
این افراد که شدیداً گرفتار جاذبه فیزیکی شدهاند به هیچ وجه نمیتوانند از هم دور
شوند. مدام به هم فکر میکنند و همیشه درمورد هم حرف میزنند. شهوت احساسی شاد است
که با شور و جاذبه همراه میشود. اگر درمورد اینگونه مسائل کمتجربه هستید، احتمال
اینکه شهوت را با عشق اشتباه بگیرید بسیار زیاد است.
تفاوت عشق با شهوت دقیقاً مثل تفاوت روز و شب است. شهوت در مراحل اولیه یک رابطه
اتفاق میافتد که افراد هنوز خوب همدیگر را نمیشناسند. شهوت برمبنای خیال
پایهگذاری میشود و خیال و واقعیت هیچوقت با هم جور نمیآید.
بااینکه جاذبه جسمی یکی از مولفههای اصلی هر رابطه عاشقانه است، اما عشق فقط به آن
محدود نمیشود. اگر رابطهای فقط بر مبنای جاذبه فیزیکی باشد، پس بر مبنای شهوت
است. اینکه واقعاً عاشق همدیگر باشید زمان میبرد و فقط نمیتواند بر پایه جذابیت
فیزیکی باشد.
علاقه وسواسی معمولاً به این دلیل با عشق اشتباه گرفته میشود که مردم معمولاً
احساسات بی اساس خود را تحلیل منطقی میکنند. آنها تصور میکنند که اگر فردی مدام
در ذهنشان است پس حتماً عاشقش هستند. علاقه وسواسی شبیه به شهوت است اما خیلی از آن
گمراهکنندهتر و مخربتر. بااینکه شهوت وقتی افراد کمکم با هم آشنا میشوند، محو
شده و از بین میرود اما علاقه وسواسی همچنان میماند.
هرچه زمان و تلاش بیشتری را صرف یک علاقه وسواسی ناسالم کنید، این علاقه بیشتر و
بیشتر خواهد شد. افرادیکه گرفتار این حس میشوند معمولاً تا جایی پیش میروند که
کمکم خودشان را فراموش میکنند. از دست دادن هویت فردی چرخه شومی از رفتار ایجاد
میکند که باعث میشود فرد بیشتر و بیشتر به طرفمقابل خود وابسته شده و خود را
نابود کند.
حتی عشق یکطرفه هم میتواند به علاقه وسواسی تخریبکننده تبدیل شود. وقتی فردی باور
دارد در رابطهای است که اصلاً وجود ندارد، یا فردی انرژی بیشتری را نسبت به دیگری
در رابطه صرف میکند، پایه و اساس علاقه وسواسی شکل میگیرد.
عشق واقعی به افراد کمک میکند رشد کنند اما علاقه وسواسی تضعیفکننده است. اگر
تصور میکنید خودتان را گم کردهاید، اگر همیشه سعی دارید طرفتان را خوشنود کنید
درحالیکه او مثل شما رفتار نمیکند. و اگر میبینید که همه تصمیمات زندگیتان را
براساس احساسات و نیازهای آن فرد میگیرید، احتمالاً گرفتار علاقه وسواسی شدهاید.
رابطه برگشتی رابطهای است که خیلی زود بعد از تمام شدن یک رابطه دیگر شروع میشود.
چنین روابطی ندرتاً براساس عشق هستند و افراد برای از بین بردن حس تنهایی بعد از
تمام شدن رابطه قبلی به سراغ آن میروند.
رابطه برگشتی به این دلیل حسی شبیه به عشق دارد که فردی که آن را تجربه میکند،
دوست دارد عاشق باشد. آنها به امن بودن در یک رابطه عاشقانه عادت کردهاند و دوست
دارند دوباره آن امنیت را احساس کنند. خودشان را متقاعد میکنند که عاشق هستند
درحالیکه درواقعیت امنیت و راحتی رابطه قبلی را از دست دادهاند.
اگر یک رابطه قدیمی مدام جلو پیشرفت یک رابطه جدید را میگیرد میتواند به این معنا
باشد که آن رابطه درحال برگشتن است. وقتی کسی درگیر برگشت رابطه شده است، به طور
کامل رابطه قبلی را تمام نکرده است. هنوز هم سعی در حل مسائل و مشکلات حلنشده
رابطه قبلی دارد. روابط برگشتی حسی شبیه به عشق دارند اما هنوز تحتتاثیر احساسات
ناراحتکننده رابطه قبلی است
منبع:نیک صالحی
|
|
امکانات فوق شامل خریدارای سی دی مقالات سایت و مجموعه آموزشی زوج خوشبخت نیز می شود